معنی نفوذ نفوذ (نَ) رسا و درگذرنده در هر کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). درگذرنده در هر کار. الماضی فی جمیع اموره. نفّاذ. (از اقرب الموارد). رجوع به نفّاذ شود لغت نامه دهخدا