انفاق. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). هزینه کردن. خرج کردن. (یادداشت مؤلف) : و صد درم نفقۀ عیال خویش کردی. (قصص ص 150). پس ایشان را گفت که هر سال سهم او را ده یک غله جمع کنند و به وی دهند تا بر خود و عیال نفقه کردی. (قصص ص 29). مال و عمر خویش در مرادهای این جهانی نفقه کند. (کلیله و دمنه). او را صد دینار بخشد تا نفقه کند. (گلستان سعدی)