جدول جو
جدول جو

معنی نفس شکستن

نفس شکستن
(فِ دَ)
نفس فروبردن و برنیاوردن. نفس گسستن، دم برنیاوردن. لب به سخن نگشودن. از اظهار مطلبی خودداری کردن:
دگر سرود صمد جوشد از دلم در دیر
نفس همی شکنم در گلوی سینۀ تنگ.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا