آنچه مبتلا به بیماری ریوی بیرون افکند از خلط و خون تا بدان خود را اندک آرامشی بخشد، اظهار شکوی و گلایه کردن از امری یا چیزی ناخوش آیند تا بدان آلام درونی تخفیف یابد. بث الشکوی. لب به شکایت گشودن و آلام نهانی بازگفتن: لیکن از رنج برده طبعم هست راحتی دون نفثهالمصدور. مسعودسعد. با یکدیگر از حدوث این واقعۀ منکر بث الشکوی و نفثهالمصدور آغاز کردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 372). چون تو صاحبی کجا خواهیم یافت که با او نفثهالمصدوری در میان نهیم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 111). سخن او بر نفثهالمصدور شرح غصه و مقاسات معیشت شدیدۀ خود... مقصور بودی. (جهانگشای جوینی). من سقیم دهر و عقل از نفثهالمصدور من مایۀ احیاء روح پورسینا ساخته. جلال الدین فریدون (یادداشت مؤلف)