ندا، و آن نصف میل است و میل ثلث فرسنگ است، پس نعره وار شش یک فرسنگ باشد. (یادداشت مؤلف) ، مسافتی که آوازۀ نعره ای بدانجای رسد: اسبی دارم که نعره واری طی می نکند به یک شبانروز. نزاری. هنوز نعره واری راه نرفته بودند که باد سختی برخاست. (تاریخ نگارستان). که دردامان کوه و کوهساری که تاکوه است از آنجا نعره واری. وحشی