به خوبان نگاه کردن. چشم چرانی. تماشای خوبان و زیبارویان. عمل نظرباز: درمقامات طریقت هر کجا کردیم سیر عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود. حافظ. با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش. حافظ. دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید که من او را ز محبان خدا می بینم. حافظ. ای به دو چشم تو نظربازیم از نظر خویش نیندازیم. حافظ حلوائی. ، فن نگاه کردن خوبان و معشوقان: کمال دلبری و حسن در نظربازی است به شیوۀ نظر از نادران دوران باش. حافظ (یادداشت مؤلف)