معنی نظارگان نظارگان (نَ رَ / رِ) تماشائیان. تماشاگران. نظارگان (ن ظ ظا ر / ر) . نظارگیان: مائیم نظارگان غمناک زین حقۀسبز و مهرۀ خاک. خاقانی (از آنندراج). جمع کرد از خلایق انبوهی برکشید از نظارگان کوهی. نظامی لغت نامه دهخدا