جدول جو
جدول جو

معنی نشین

نشین
(نِ)
قطب را گویند و آن نقطه ای است از فلک. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). قطب، نقطۀبی حرکت زمین. (فرهنگ خطی). قطب شمال. (ناظم الاطباء) ، پوست درون مقعد. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). پوست درون مقعده. (ناظم الاطباء).
- نشین برآمدن، خروج مقعده. (یادداشت مؤلف).
، مقعده. (یادداشت مؤلف). تهرانی: نیشین (کون، سوراخ مقعد) ، در سلطان آباد اراک: نشین (سوراخ کون) از نشستن و نشین. (ازحاشیۀ برهان چ معین) ، تکمۀ بواسیری در دبر. (یادداشت مؤلف) ، رویه و پوشش بیرونی بالش و متکا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا