معنی نشمن نشمن (نِ مِ) به لغت زند و پازند، خویش. تبار. (از برهان قاطع) (از آنندراج). قوم. طایفه. آل. قبیله، تخت. اورنگ. کرسی. مسند. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا