معنی نشفه - لغت نامه دهخدا
معنی نشفه
- نشفه
(نُ فَ) - کفک شیر وقت دوشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). کف شیر هنگام دوشیدن. (ناظم الاطباء). کفی که هنگام دوشیدن بر سر شیر پدید آید. (از المنجد) (از اقرب الموارد). نشافه. (از اقرب الموارد) ، سنگ سیاه سوخته. سنگ پای خار. (منتهی الارب) (آنندراج). نشفه. نشفه. نشفه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به نشفه شود، نشفه. چیزی اندک که در آوند باقی باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (المنجد) (از اقرب الموارد) ، آنچه از دیگ به کفلیز برآرند و گرم گرم بخورند. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه از دیگ با کفگیر برآرند و گرم گرم بخورند. (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نشفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا