جدول جو
جدول جو

معنی نشب

نشب
(غَ سَ)
بسته شدن و درآویختن. (منتهی الارب). درآویختن از چیزی. (بحر الجواهر). درآویخته شدن. (از اقرب الموارد) (از المنجد). نشوب. نشبه. (منتهی الارب)، معلق ماندن و بیرون نیامدن (استخوان در گلو) . (از المنجد)، نشب منشب سوء، در بدی افتاد که روی رهائی از آن ندارد. (منتهی الارب)، لازم گردیدن کار کسی را. (ازمنتهی الارب). گویند: نشبه الامر. رجوع به نشوب شود
لغت نامه دهخدا