جدول جو
جدول جو

معنی نسیله

نسیله
(نَ لَ)
یک پر یا یک پاره از پشم افتاده. (از ناظم الاطباء). واحد نسیل است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به نسیل شود، انگبین. (از آنندراج) (ناظم الاطباء). عسل چون گداخته شود و از موم جدا گردد. (از اقرب الموارد). (از المنجد). نسیل. (اقرب الموارد) ، پسر. (آنندراج) (ناظم الاطباء). ولد. (اقرب الموارد) (المنجد) ، فتیله. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا