تفرج گاه. جای عیش وشادی. (ناظم الاطباء). نزهت جای. متنزه. گردشگاه. نزهت کده. نزهت سرا. نزهت ستان: در فراخی نعمت ودرستی هوا و آب و غریب دوستی و درویش داری اهل همدان و نزهتگاه های بی شمار. (مجمل التواریخ). آبها روان ساختند و باغها کردند و نزهتگاه ها. (مجمل التواریخ). فرودآمد به نزهتگاه آن بوم سوادی دید بیش از کشور روم. نظامی. خبر دادندش آن فرزانه پیران ز نزهتگاه آن اقلیم گیران. نظامی. سوادی دید نزهتگاه جمشید درختش ارغوان و سایه اش بید. نظامی. آیت ’یا نار کونی برداً و سلاماً’ بر هر ورقی از ریاحین آن نزهتگاه مسطور. (ترجمه محاسن اصفهان). نزهتگاه شیدایان و تفرجگاه بی سروپایان. (ترجمه محاسن اصفهان)