معنی نخجیربانی نخجیربانی (نَ) صید. صیادی. شکار کردن. شکارچی گری: درخت افکن بود کم زندگانی به درویشی کشد نخجیربانی. نظامی. در این دشت نخجیربانی کنم به رسم ددان زندگانی کنم. نظامی لغت نامه دهخدا