دلیری. (جهانگیری) (غیاث اللغات). مردانگی. (جهانگیری). شجاعت. (غیاث اللغات). نجده، قوت. سختی. (جهانگیری). رجوع به نجدت و نجده شود، سرود. (غیاث اللغات) : نجده ای ساز از شکسته دلان اینچنین نجده را شکست مده. خاقانی. ، مجازاً، بمعنی شجاع. (غیاث اللغات) ، یار. یاور: شیران شده یاوران رزمت اقبال تو نجده یاوران را. خاقانی. ، یاری. یاوری: چون سلطان او را در حالت آن محنت بدید کوکبۀ جماعتی از خواص غلامان به نجدۀ او فرستاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 351)