اسعد، ملقب به سعدالدین و متخلص به نجاری. از شاعران نیمۀ اول قرن ششم هجری است و به روایت عوفی ’اکثر نظم او رباعیات است و در آن شیوه شهرتی دارد’. نظامی عروضی در چهارمقاله نام او را نجار ساغرجی نوشته و گوید که از شعرای دربار خضرخان و معاصر با عمعق است. از اشعار اوست: دیوانه مرا دو زلف بر بند تو کرد بیگانه مرا ز خویش پیوند تو کرد قصه چه کنم دراز، کوتاه این است ما را به سمرقند سمر، قند تو کرد. ای روی دل دلشده جز سوی تو نی تن را دل و جان بجای یک موی تو نی بیچاره دل خون شده را وقت سرشک از دیده گذر باشد و از روی تو نی. آن دلبر قصاب ز من باد بحل هرچند که برگرفت و کردم بسمل زلفش چو قناره شدسراسر معلاق آونگ بجای گوشت از وی همه دل. رجوع به چهارمقالۀ نظامی عروضی چ قزوینی به کوشش معین، تعلیقات صص 139- 140 ولباب الالباب ج 2 ص 383 و احوال و اشعار رودکی ص 458 شود