معنی نثار شدن نثار شدن (عَ رَ دَ) افشانده شدن. (ناظم الاطباء) : ای دریغا اشک من دریا بدی تا نثار دلبر زیبا شدی. مولوی. - جواهرنثار تحقیق شدن، بیان کردن چیز راست و حقیقت گفتن. (ناظم الاطباء). ، کشته شدن. (ناظم الاطباء) ، قربان شدن. فدا شدن لغت نامه دهخدا