نان پز، (انجمن آرا) (فرهنگ نظام)، نانوا، (ناظم الاطباء)، مخفف نان آبائی که طباخ و خباز باشد، (غیاث اللغات)، رجوع به نانوا شود، مجازاً، نان فروش، (انجمن آرا) (از آنندراج) (فرهنگ نظام) : و درم نانبا را داد به مهر دقیانوس نانباگفت مگر این مرد گنج یافته است، (مجمل التواریخ)، آتش روی نانباپسری در تنور دلم فکنده شرر، ملا مفید بلخی (از آنندراج)، ، اشکنه ای که در آن نان ریز کرده باشد، (ناظم الاطباء)