جدول جو
جدول جو

معنی نامبردار کردن

نامبردار کردن
(شُدَ)
به نام و شهرت رساندن. شهرت بخشیدن. مشهور کردن، تربیت کردن. پرورش دادن و به حد لیاقت و شهرت رساندن. به جاه و منصب رساندن. سری و سروری بخشیدن:
نرفت از جهان سعد زنگی به درد
که چون تو پسر نامبردار کرد.
سعدی
لغت نامه دهخدا