جدول جو
جدول جو

معنی ناکام و کام

ناکام و کام
(وِ لَ / لُو شُ دَ)
خواه و مخواه. (انجمن آرا). خواه و ناخواه. طوعاً او کرهاً:
بر تو موکلند بدین راه، روز و شب
بایدت بازداد به ناکام یا به کام.
ناصرخسرو.
بدان که هر چه بکشتی ز نیک و بد فردا
ببایدت همه ناکام و کام پاک درود.
ناصرخسرو.
جهان پیر به ناکام و کام بندۀاوست
که بکر بخت جوان جفت کام او زیبد.
خاقانی.
جهان کام و ناکام خواهی سپرد
به خودکامگی پی چه باید فشرد.
نظامی.
دلم میجست و دانستم کز ایام
زیانی دید خواهم کام و ناکام.
نظامی.
چو از خسروعنان پیچید بهرام
به کام دشمنان شد کام و ناکام.
نظامی
لغت نامه دهخدا