خواه و مخواه. (انجمن آرا). خواه و ناخواه. طوعاً او کرهاً: بر تو موکلند بدین راه، روز و شب بایدت بازداد به ناکام یا به کام. ناصرخسرو. بدان که هر چه بکشتی ز نیک و بد فردا ببایدت همه ناکام و کام پاک درود. ناصرخسرو. جهان پیر به ناکام و کام بندۀاوست که بکر بخت جوان جفت کام او زیبد. خاقانی. جهان کام و ناکام خواهی سپرد به خودکامگی پی چه باید فشرد. نظامی. دلم میجست و دانستم کز ایام زیانی دید خواهم کام و ناکام. نظامی. چو از خسروعنان پیچید بهرام به کام دشمنان شد کام و ناکام. نظامی