معنی نافس - لغت نامه دهخدا
معنی نافس
- نافس
(فِ) - بدچشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عائن. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). صائب بالعین. آنکه چشم می زند. (از اقرب الموارد) ، پنجم از تیرهای قمار. (منتهی الارب). پنجم تیر از تیرهای قمار. (آنندراج). تیر پنجم از قمار. (مهذب الاسماء) : النافس من سهام المیسر، الخامس او الرابع. (معجم متن اللغه) ، نفیس. مرغوب. (از متن اللغه) : شی ٔ نافس، رفع و صارمرغوباً فیه و کذلک رجل نافس و نفیس. ج، نفاس. (معجم متن اللغه) ، زن زچه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا