معنی ناشی
- ناشی
- بی وقوف و اجنبی، (السامی) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج)، تازه کار و مبتدی، (فرهنگ نظام)، کم تجربت، (السامی)، بی تجربه، تازه کار، ناآزموده، نکرده کار، ناکرده کار، غمر، ناآزموده کار، بی مهارت، نااستاد، ناوارد به کاری، غیرماهر:
ختم است برغم چند ناشی
بر خاقانی سخن تراشی،
خاقانی (از انجمن آرا)
