احمد ناخدا از تاجران یزد بود و چون در کار تجارت ورشکست شد به شاعری پرداخت و مورد التفات امیر غیاث الدین فرمانروای بندر سورت قرار گرفت و به نوائی رسید و عزیمت سفر حج کرد و چون به مکه رسید درگذشت به سال 1083. (از تاریخ یزد آیتی ص 334). مؤلف ریحانه الادب و تاریخ یزد این رباعی را از او نقل کرده اند: در دعوی ما چو غیر حق قاضی نیست مستقبل حال ما کم از ماضی نیست در چنگ قضا اگر فتد جا دارد هر کس که به دادۀ خدا راضی نیست. # شد وقت آنکه جامۀ جان را قبا کنم بر رغم شیخ شهر گنه برملا کنم