معنی ناتق - لغت نامه دهخدا
معنی ناتق
- ناتق
(تِ) - شکافنده، بلندکننده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زند زود آتش افروز. (منتهی الارب) (آنندراج). الزندالواری. (المنجد). آتش زنۀ زود آتش افروزنده. (ناظم الاطباء). زند ناتق، آتش زنۀ بسیار آتش. (مهذب الاسماء) ، گسترنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ناقۀ زود بارگیرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). ماده شتر زود بارگیرنده. (ناظم الاطباء) ، اسب سخت برنشانندۀ سوار به رفتار. (منتهی الارب) (آنندراج). الفرس الذی ینتق راکبه. (المنجد). اسبی که به سختی میگذارد کسی بر وی سوار شود. (ناظم الاطباء) ، زن بسیاربچه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زن و ناقۀ کثیرالولد. (از المنجد). زن بسیارفرزند. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا