معنی ناامید گشتن ناامید گشتن (صَ پَ رُ تَ) ناامید شدن: چو گشتم ز گفتار او ناامید شدم لاجرم تیره روز سپید. فردوسی. که گر او نشستی به خون دست خویش نگه داشتی دین و آئین و کیش نکردی به خون سرخ ریش سپید نگشتی ز بوم و ز بر ناامید. فردوسی لغت نامه دهخدا