جدول جو
جدول جو

معنی میو

میو(مَ مو / مِ مو)
شعر و موی. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). به معنی موی باشد که عربان شعر خوانند. (برهان) (آنندراج). موی را گویند. (فرهنگ جهانگیری) :
دست تو شل به، دو گوش تو کر
دو چشم تو بی نور و پرمیو به.
پوربهای جامی (از فرهنگ جهانگیری)
مخفف میوه است. (یادداشت لغت نامه) :
قوس اگر از تیر دوزد دیو را
دلو پرآب است زرع و میو را.
مولوی
لغت نامه دهخدا