جدول جو
جدول جو

معنی میط

میط(عَ مَ)
ستم کردن. جور کردن در حکم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، سرزنش کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، کناره گزیدن و دور گردیدن از کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). دور شدن. (المصادر زوزنی) ، دورکردن کسی را (لازم و متعدی است). (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). دور کردن. (المصادر زوزنی) ، برگردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، بردن. (ازمتن اللغه) (از اقرب الموارد) ، رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، دفع کردن و راندن. (منتهی الارب) (آنندراج) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا