جدول جو
جدول جو

معنی میسورات

میسورات(مَ)
جمع واژۀ میسوره. کارهای آسان و دسترس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با میسورات

میسوراب

میسوراب
دهی است از دهستان بیلواربخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 32هزارگزی شمال باختری کامیاران با 189 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

محذورات

محذورات
دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
محذورات
فرهنگ فارسی عمید

محظورات

محظورات
محذورات، دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
محظورات
فرهنگ فارسی عمید

مبسوطات

مبسوطات
جمع مبسوطه، پهن گشته ها گسترده ها فراخگفته ها جمع مبسوطه: پهن گشته ها گسترده ها، تفصیل داده ها، کتبی که در آنها ضبط نسب سادات را بر سبیل تسطیر درج میکردند
فرهنگ لغت هوشیار