جدول جو
جدول جو

معنی میسان

میسان(عُ هی یَ)
میس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرامیدن. (تاج المصادر بیهقی) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). تبختر. (یادداشت مؤلف). و رجوع به میس شود
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با میسان

میسان

میسان
خواب آلوده و بسیارخواب، (منتهی الارب) (آنندراج)، خواب آلوده و خوابناک، مذکر و مؤنث در وی یکسان است، زنی که از وقار واستواری گویا در حالت چرت می باشد، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

میسان

میسان
ستاره ای است از جوزا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). نام ستاره ای از جوزامیان معره و مجره و آن یکی از دو ستارۀ هقعه باشد. (از تاج العروس، مادۀ م ی س به نقل از ابن اعرابی). یکی از دو ستارۀ هقعه که منزل ششم از منازل قمر باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

میران

میران
امیران، میر (امیر) + ان (پسوند جمع فارسی)، نام روستایی در استان آذربایجان شرقی
میران
فرهنگ نامهای ایرانی

نیسان

نیسان
باران بهاری، بارانی که در اردیبهشت می بارد، نام ماه دومین ماه بهار
نیسان
فرهنگ نامهای ایرانی