معنی میساب - لغت نامه دهخدا
معنی میساب
- میساب
- غورۀ خرمای نیم رسیده، (منتهی الارب، مادۀ وس ب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، خرمای نزدیک به رسیدن، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
واژههای مرتبط با میساب
میلاب
- میلاب
- میله ای چوبین و مجوف که سرش بمیانه قلیان است و ته آن درآب قلیان قراردارد و دود تنباکو بوسیله آن از میان آب عبور کند و بدهان قلیان کش رسد
فرهنگ لغت هوشیار
میلاب
- میلاب
- میله ای چوبین و مجوف که سرش به میانه قلیان است و ته آن در آب قلیان قرار دارد و دود تنباکو به وسیله آن از میان آب عبور کند و به دهان قلیان کش رسد
فرهنگ فارسی معین
میلاب
- میلاب
- لولۀ چوبی باریک و کوتاه که در ته نی قلیان است و سر آن در آب فرو می رود و دود تنباکو را از میان آب عبور می دهد
فرهنگ فارسی عمید