جدول جو
جدول جو

معنی میژه

میژه(ژَ / ژِ)
مژه. مژگان. (لغات شاهنامه ص 250) (فرهنگ لغات ولف به نقل از لغات شاهنامۀ عبدالقادر) ، لحظه. دم. (فرهنگ لغات ولف به نقل از لغات شاهنامۀ عبدالقادر)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با میژه

منیژه

منیژه
پاک، سفید روی، نام دختر افراسیاب و همسر بیژن از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
منیژه
فرهنگ نامهای ایرانی

آمیژه

آمیژه
آمیخته مخلوط ممزوج، آنکه ریش دو مویه دارد، اختلاط و امتزاج
آمیژه
فرهنگ لغت هوشیار

میده

میده
آرد گندم که آن را دو بار بیخته باشند، نانی که از این نوع آرد پخته شود، برای مِثال جوینی که از سعی بازو خورم / بِه از میده بر خوان اهل کرم (سعدی۱ - ۱۲۹)، نوعی حلوا
میده
فرهنگ فارسی عمید