میان پا. میان پاچه. (ناظم الاطباء). رجوع به میان پا شود، آلت مردی. آلت رجولیت. شرم مرد. (یادداشت مؤلف) : تا سیم بود، بود میان پایشان چو سیم دادیم سیم و کرد میان پای فی البطون. سوزنی. ، دبر. (یادداشت مؤلف) : تا سیم بود، بود میان پایشان چو سیم دادیم سیم و کرد میان پای فی البطون. سوزنی. ، شرم زن. شیب زن. فرج. شرم. قبل. مقابل دبر. (یادداشت مؤلف) : به بذله گفت به داماد هرچه خواهی هست در آستین میان پای دخترش تیار. حکیم شفائی. ، زیرجامه. (آنندراج)