مزاجره، (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب)، از هم دور شدن، وقعالقوم فی هیاط و میاط، ای فی دنو و تباعد، (ازناظم الاطباء)، در اضطراب و رفت و آمد، (از اقرب الموارد)، و رجوع به مزاجره شود، دور کردن، (منتهی الارب) (آنندراج)، دفع کردن و زجر نمودن کسی را، (از ناظم الاطباء)، دفع و زجر کردن، (یادداشت مؤلف)، زجر کردن، خمیدن، سپسایگی بازگشتن، (منتهی الارب) (آنندراج)، میل کردن از کسی و پشت کردن و سپسایگی بازگشتن، (از ناظم الاطباء)، سخت راندن در بازگشت از آبخور، (ناظم الاطباء)، سخت راندن وقت بازگردانیدن از آبخور، (منتهی الارب) (از آنندراج)، خلاف هیاط، (منتهی الارب)