معنی میاد
میاد
(مَیْ یا)
بسیار خرامنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
واژههای مرتبط با میاد
معاد
معاد
جای بازگشت، بازگشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
مراد
مراد
خواست، آرزو، منظور، مقصود
فرهنگ نامهای ایرانی
میعاد
میعاد
محل قرارگاه، وعده گاه
فرهنگ نامهای ایرانی
میان
میان
بین، وسط
فرهنگ واژه فارسی سره
صیاد
صیاد
شکارچی
فرهنگ نامهای ایرانی
زیاد
زیاد
افزون، بسیار، سرشار، فراوان، گسترده، وشناد
فرهنگ واژه فارسی سره
صیاد
صیاد
ماهیگیر، ماهیگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
مواد
مواد
ماتکان
فرهنگ واژه فارسی سره
مفاد
مفاد
گفتارها
فرهنگ واژه فارسی سره