جدول جو
جدول جو

معنی میأسه

میأسه(عَمَ)
ناامید کردن. (یادداشت مؤلف). نومید کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با میأسه

میابسه

میابسه
خشکانیدن. (ناظم الاطباء). تیبیس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

مجانسه

مجانسه
مجانسه و مجانست در فارسی: از ریشه پارسی همگنی بهم مانند بودن همجنس بودن ماننده شدن
فرهنگ لغت هوشیار

مجالسه

مجالسه
مجالست و مجالسه در فارسی همنشینی همنشینی کردن، همنشینی: ... و بروی خوب و خلق خوش... و تبرک بمجالست ارباب ورع... از ملوک عالم ممتاز گردانیده است
فرهنگ لغت هوشیار

محارسه

محارسه
محارسه و محارست در فارسی: پاسبانی نگاهبانی نگاهبانی کردن پاسبانی کردن، نگاهبانی
فرهنگ لغت هوشیار