معنی می خورده
- می خورده (دِ)
- شراب خورده. باده خواره. می نوشیده. که شراب خورده باشد. مست و مخمور و می زده:
به دیده چو قار و به رخ چون بهار
چو می خورده ای چشم او پرخمار.
فردوسی.
ایا می خوردۀ غفلت کنون مستی و بیهوشی
خمار ار زین کند فردا کمال خویش نقصانی.
سنائی (دیوان چ مدرس رضوی ص 674).
و رجوع به می خوردن و می خواره شود