جدول جو
جدول جو

معنی مهره

مهره
(مُ رَ)
استخوانی است در میانۀ سینه، یا استخوانی است در برسوی سینه. (منتهی الارب). استخوانی است در قسمت ’زور’. (از اقرب الموارد). مهر. (منتهی الارب) ، بند استخوان استوار سینه بهم پیوسته یا کرکرانک استخوان پهلو. (منتهی الارب). غضروفهای دنده ها، و بندهای استخوان سینه که بطور استوار بهم پیوسته است. (ناظم الاطباء). ج، مهر. رجوع به مهره شود
مهره که بدان زنان مردان را به دوستی مبتلی سازند، و آن فارسی است. ج، مهر، مهرات (م ه / م ه) . (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مهره شود
مهر ماده یعنی کره اسب ماده. (از اقرب الموارد). رجوع به مهر شود: بچه اسب چون از مادر بزاید و بر زمین آید نر را مهر و ماده را مهره گویند. (تاریخ قم ص 178)
لغت نامه دهخدا