جدول جو
جدول جو

معنی مهرگیاه

مهرگیاه
(مِ)
گیاهی باشد شبیه به آدمی که عربان یبروح الصنم خوانند و بعضی گویند گیاهی است که با هرکس باشد محبوب القلوب خلق گردد و بعضی گویند گیاهی است که برگهای آن در مقابل آفتاب می ایستد. (برهان). نام گیاهی است که آن را استرنگ و سگ کن نیز گویند. (جهانگیری). مردم گیا که به عربی یبروح گویند و به هندی لکهمتی، گویند هر که بیخ آن را که به صورت انسان می باشد با خود دارد همه خلق بر او مهربان باشد و او را همه مردم دوست دارند و بعضی گویند که مهرگیا آفتاب پرست است که آن را سورج مکهی گویند. (غیاث). اسم فارسی یبروح الصنم است. (فهرست مخزن الادویه). گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی است و غالباً آن را یکی از گونه های گیاه بلادون (بلادانه) محسوب می دارند. این گیاه دارای ریشه ضخیم و گوشت دار و غالباً دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد (تنه و دو پا) و بهمین جهت افسانه های مختلف در بین ملل در مورد این گیاه از قدیم رواج یافته است. برگهایش نسبهً بزرگ و مستقیماً از ریشه جدا می شوند. گلهایش به رنگهای سفید و صورتی و قرمز و بنفش دیده شده اند. گونه های مختلف این گیاه در سواحل رودخانه های مناطق بحرالرومی بفراوانی میرویند، خصوصاً در جزیره صقلیه (سیسیل) و کالابر. اثر داروئی و درمانی این گیاه کاملاً شبیه گیاه بلادون است، ولی با اثری شدیدتر. آدم کوکی. استرنک. اشترنگ. انسان کوکی. تفاح الجن. تفاح المجانین. سابیزج. سابیزک. سراج القطرب. سراج القطربل. سگ شکن. سگ کن. سیده. یباریح السبعه. شجره سلیمان بن داود. شجرهالصنم. عبدالسلام. لفاح. لفاح البری. لفاحه. منداغورس. مندارغوره. مندغوره. یبروح. یبروح الوقاد:
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلب کاری این مهرگیاه آمده ایم.
حافظ.
خط چو دمید بر لبت مهر دلم زیاده شد
نام خطت از آن زمان مهرگیاه کرده ام.
کمال خجندی.
- امثال:
مهرگیاه دارد، همه او را دوست دارند. نظیر:
مهرۀ مار دارد. (امثال و حکم).
، گیاه دیگری است (از تیره بادنجانیان) که پایا است و ارتفاعش بین یک تا یک متر و نیم است و در اماکن مرطوب و سایه دار مناطق مختلف کرۀ زمین بخصوص نواحی مرکزی آسیا و جنوب اروپا و کریمه و قفقاز و آسیای صغیر و ایران بحالت وحشی و خودرو میرویدو ممکن است بمنظور استفاده های طبی آن را پرورش هم بدهند. ریشه اش دراز و منشعب به تقسیمات دوتائی (شبیه گیاه قبلی) و ضخیم و گوشت دار و حنائی است. ساقه اش استوانه ای و در انتها دارای تقسیمات دوتائی یا سه تائی است. برگهایش منفرد و دارای دمبرگ کوتاه و بیضوی و نوک تیز است ولی در قسمت انتهائی ساقه هر دو تا از برگها مجاور یکدیگر درآمده و اندازه های آنها نامساوی می شود. گلهایش منفرد و از کنارۀ برگها خارج می گردد. کاسه گلش پایا است و جام گل قهوه ای رنگ مایل به بنفش است. میوه اش سته و به بزرگی یک گیلاس می باشد. میوۀ نارس آن سبزرنگ است و پس از رسیدن قرمز و سیاه می شود. این گیاه را در حقیقت باید یکی از گونه های گیاه فوق الذکر دانست. قسمتهای مورد استفادۀ این گیاه برگ و ریشه و میوه و دانۀ آن است. قسمتهای مختلف آن شامل آلکالوئیدهای مهمی نظیر آتروپین و هیوسیامین و بلادونین و آتروپامین و آسپاراژین می باشد. مهرگیاه دارای اثرات درمانی بسیار است و در موارد مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. این گیاه در نواحی شمالی و شرقی ایران بفراوانی میروید و در تداول عامه بیشتر به مردم گیاه موسوم است. بلادون. بلادانه. بلادنا. ست الحسن. سیدحسنا. گوزل عورت اوتی. مردم گیاه. مردم گیا
لغت نامه دهخدا