جدول جو
جدول جو

معنی مهرگرد

مهرگرد(مِ گِ)
مهریجرد: و در یسار شهر به هشت فرسنگی دهی معتبر بساخت و آن را مهرگرد نام کرد و اکنون آن قریه را مهریجرد می خوانند، دهی وسیع و معمور است. (تاریخ یزد)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با مهرگرد

مهریگرد

مهریگرد
از قرای قدیمۀ کرمان در حدود فعلی بم نزدیک قریۀ آب باریک
لغت نامه دهخدا

مهرجرد

مهرجرد
دهی به حدود یزد: مهرنگار در کنار میبد دهی دیگر بساخت و آن را مهرجرد نام کرد یعنی مهرگرد. (تاریخ یزد)
لغت نامه دهخدا

مهرجرد

مهرجرد
مهرگرد. از قنوات وقفی شهر تهران، در سمت شمال. مقدار آب آن دو سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر حدود نیم فرسنگ است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

مهرگان

مهرگان
مهربانی، منسوب به ماه مهر، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند
مهرگان
فرهنگ نامهای ایرانی

مهرشاد

مهرشاد
شادمهر، مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
مهرشاد
فرهنگ نامهای ایرانی

مهرگان

مهرگان
ماه مهر، کنایه از پاییز، روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی، در آیین زردشتی جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا می کردند، برای مِثال مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان (ازرقی - ۷۲)
مهرگان
فرهنگ فارسی عمید