مهرورزی. ابراز محبت. ابراز عشق و شوق. دوستی: چرا از ویس جستم مهرکاری چرا از دایه جستم استواری. (ویس و رامین) چو عاشق را نباشد بردباری نبیند خرمی از مهرکاری. (ویس و رامین). دریغ آن مهر و آن امیدواری که جانم را بد اندر مهرکاری. (ویس و رامین). ببین جان مرا در مهرکاری بدین سختی و رسوائی و زاری. (ویس و رامین). بدین سختی چه باید مهرکاری بدین خواری چه باید دوستداری. (ویس و رامین)
عمل مهردار. شغل مهردار: در بعضی ایام به دستوری که معمول است شغل مهرداری بدون تیول داده شده. (تذکرهالملوک ص 25). شغل مهرداری در قدیم الایام آن بوده که ارقام وزارتها و استیفاها و کلانترها... و غیره را بعد از ثبت دفاتر به مهر همایون... مهر می نموده. (تذکرهالملوک ص 25). در این ایام مهرداری مهر همایون را قبلۀ عالم به دستور سابق به مقرب الخاقان اﷲدادبیک شفقت فرموده اند. (تذکرهالملوک ص 25)
سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچه ها، خیابان ها، مواظبت باغ های عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل می شود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد