جدول جو
جدول جو

معنی مهرکاری

مهرکاری
(مِ)
مهرورزی. ابراز محبت. ابراز عشق و شوق. دوستی:
چرا از ویس جستم مهرکاری
چرا از دایه جستم استواری.
(ویس و رامین)
چو عاشق را نباشد بردباری
نبیند خرمی از مهرکاری.
(ویس و رامین).
دریغ آن مهر و آن امیدواری
که جانم را بد اندر مهرکاری.
(ویس و رامین).
ببین جان مرا در مهرکاری
بدین سختی و رسوائی و زاری.
(ویس و رامین).
بدین سختی چه باید مهرکاری
بدین خواری چه باید دوستداری.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا