معنی مهربخت مهربخت(مِ بُ) آزادکردۀ مهر. نجات دادۀ مهر. در بیت ذیل تعبیری است از شراب انگوری: از آن ماه پروردۀ مهربخت که از ماه تن دارد از مهر جان چو بر کف گرفتیش گویی مگر همی بر سخن بشکفد ارغوان. ؟ (از تاج المآثر) لغت نامه دهخدا
شوربخت شوربخت بدبخت، تیره بخت، شوریده بخت، شوراختر، شورطالع، برای مِثال شوربختان به آرزو خواهند / مقبلان را زوال نعمت و جاه (سعدی - ۶۳) فرهنگ فارسی عمید
معربات معربات جمع معربه، تازی گشتگان تازی گشته ها تازیدگان جمع معربه (معرب)، جمع معربه (معرب) فرهنگ لغت هوشیار