جدول جو
جدول جو

معنی مهجل

مهجل(مُ جِ)
آنکه مهمل و بی شبان می گذارد شتران را. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، آنکه ضایع می کند مال را. (ناظم الاطباء). ضایعنمایندۀ مال. (آنندراج). و رجوع به اهجال شود
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با مهجل

مهجل

مهجل
راه زهدان. (منتهی الارب) (آنندراج). مهبل. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، راه آب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

محجل

محجل
اسبی که دست یا دست و پایش سفید باشد، اسب دست و پاسفید، آنکه دست و پایش بر اثر وضو سفید شده است، کنایه از پاک و پرهیزکار
محجل
فرهنگ فارسی عمید