جدول جو
جدول جو

معنی مهجر

مهجر(مُ جِ)
آنکه در گرمای روز و وقت هاجره می آید. (ناظم الاطباء). رجوع به اهجار شود، گرامی نژاد و خوب روی، نیکو و جید ازهر چیزی، بهتر و فاضلتر از غیر خود. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، شتر فربه خوش سیر و شتری که در رفتار و فربهی فزون باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، عدد بسیار: عدد مهجر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خرمابن بس دراز و گسترده شاخ: نخله مهجر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا