جدول جو
جدول جو

معنی مهاجرت

مهاجرت(مُ جَ / جِ رَ)
ترک کردن دوستان و خویشان و خارج شدن از نزد ایشان یا فرار از ولایتی به ولایت دیگر از ظلم و تعدی. (ناظم الاطباء). بریدن از جایی به دوستی جایی دیگر. (یادداشت مؤلف). ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن. مهاجره.
- مهاجرت کردن، هجرت کردن. کوچ کردن.
، مفارقت. جدائی. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا