معنی موی تراش
- موی تراش(دَ پَ)
- موتراش. دلاک. سلمانی. حلاق. پیرایشگر. آرایشگر. موی استر. آینه دار. گرای. (یادداشت مؤلف). مزین. (دهار) (زمخشری) :
کز قلم موی تراشی درست
بر سرم این آمد و این سر به تست.
نظامی (مخزن الاسرار ص 172).
موی تراشی که سرش می سترد
موی به مویش به غمی می سپرد.
نظامی.
و رجوع به موی استر و موی پیرای شود
