جدول جو
جدول جو

معنی موم

موم
سخت نرم و کوفته، (از یادداشت مؤلف)، کنایه از سخت نرم و ملایم،
- امثال:
مخواه از موم نفع مومیایی، (امثال و حکم دهخدا)،
موم هر جای که آتش بود افتد به گداز، (امثال و حکم دهخدا)،
، شمع، شمع که سوزند روشنایی را، نام شمع که در لاله و جز آن نهند و بسوزند و برافروزند، ورفته رفته در مفهوم پس ماندۀ انگبین به کار رفته است، (از یادداشت مؤلف)،
- موم برافروختن، برافروختن شمع،
-، آشکار کردن راستی و حقیقت،
-، به نرمی گفتن، (ناظم الاطباء)،
- موم خرما، مومی که از گونه ای نخل به نام نخل موم حاصل می شود،
- موم فسیل، موم معدنی، رجوع به ترکیب موم معدنی شود،
- موم معدنی، موم فسیل، مومی که از گیاهان فسیل شده خصوصاً توربها به دست می آید، ترکیب این موم منحصراً هیدروکربور است ولی نقطۀ ذوبش مانند سایر مومها در حدود 60 درجه است و وزن مخصوصش نیز مانند مومهای دیگر /95، است
لغت نامه دهخدا