جدول جو
جدول جو

معنی موصل

موصل(مَ / مو صِ)
شهری است میان عراق و جزیره. (از المنجد). شهری است (از جزیره) بزرگ با هوای درست و نعمت اندک. (حدود العالم). یاقوت آن را چنین وصف میکند: شهر مشهور بزرگ و یکی از مراکز کم نظیر بلاد اسلامی است از حیث عظمت و کثرت نفوس و آبادی. باب عراق و مفتاح خراسان می باشد و از این مکان به آذربایجان می روند. معروف است که گویند شهرهای با عظمت جهان سه شهر است: 1- نیشابور، برای اینکه درب مشرق است. 2- دمشق، برای اینکه درب مغرب است. 3- موصل، این شهر دارای نامهای کهن است و در طرف مشرق در مقابل آن شهر نینوا واقع شده. مقبرۀ جرجیس نبی در میان شهر موصل دیده می شود. در این شهر دو جامع دیده می شود، یکی از آنها در وسط بازار جدید و دیگری در بازار عتیق واقع شده است. گفته اند مروان بن محمد آخرین خلیفۀ بنی امیه آن را بنا کرده و نیز به عظمت و شکوه شهر افزوده و به شهرهای معروف الحاق نموده و دیوانی منفرد بر آن قایل شده و پلی بزرگ بر آن ساخته و حصاری بر گرداگرد آن کشیده و در نتیجه بعدها عماراتش رو به فزونی گذارده و حاصلش چند برابر شده است این شهر در هفتاد و چهار فرسنگی بغداد قرار دارد. (از معجم البلدان). بزرگترین شهر منطقۀ شمالی عراق و مرکز تجارت و صنعت است. فاصله آن تا بغداد 400 کیلومتر و دارای دانشگاه می باشد از آثار قدیمی آن جامع کبیر از بناهای نورالدین زنگی و مقبرۀ یونس پیغمبر است. موصل را ’حد باء’ و ’ام الربیعین’ لقب داده اند. جمعیت آن حدود 350000 تن است:
چو پاسی از شب دیرنده بگذشت
برآمد شعریان از کوه موصل.
منوچهری.
جناب موصل از او مکۀ مبارک باد
که جملگی ممالک به کام او زیبد.
خاقانی.
به سوی این دو یگانه به موصل و شروان
دلی است معتکف و همتی است بر حذرم.
خاقانی.
زمین جزیره که او موصل است
خوش آرامگاه است و خوش منزل است.
نظامی.
موصل رسید و آورد اخبار فتح موصل
باد این خبر مبارک بر پادشاه عادل.
سلمان ساوجی.
و رجوع به فهرست فارسنامۀ ابن البلخی و فهرست الاوراق و الوزراء و الکتاب و تاریخ جهانگشا ج 2 ص 243 و 201 و فهرست کتابهای مجمل التواریخ گلستانه و شدالازار و تاریخ کرد و جامعالتواریخ رشیدی و نزههالقلوب مقالۀ سوم و تاریخ گزیده و جغرافیای غرب ایران و ایران باستان و حبیب السیر و تاریخ مغول و مجمل التواریخ و القصص شود
لغت نامه دهخدا