جدول جو
جدول جو

معنی موشگیر

موشگیر
که موش را بگیرد، آن که موش را بگیرد، انسان یا حیوانی که موش را بگیرد، (از یادداشت مؤلف)،
تله، تله که موش را بگیرد، (یادداشت مؤلف)، زغن و غلیواج، (ناظم الاطباء)، موشخوار، گوشت ربا، جنگلاهی، خاد، (یادداشت مؤلف)، به معنی غلیواژ است، (فرهنگ اوبهی)، به معنی موشخوار است، (فرهنگ جهانگیری)، غیلواژ، زغن، (لغت فرس اسدی)، رخمه، (بحر الجواهر)، نوعی از جوارح طیور که چند کبوتری است، کوچکترین از جوارح طیور، قسمی از مرغان شکاری خرد به اندازۀ کبوتری، گوشت ربا، گوشت ربای، غلیواژ، انوق، موش ربا، غلیواج، زغن، پند، بند، ابوالخطاب، حدات، حداه، (یادداشت مؤلف)، غلیواج را گویند که زغن است، (برهان) (آنندراج)، رجوع به موشخوار شود، باشه، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا