معنی موسع
- موسع (مُ وَسْ سَ)
- وسعت داده شده. گشاد و فراخ کرده شده. (ناظم الاطباء). فراخ کرده. گشاده. (یادداشت مؤلف) ، فراخ. وسیع، (اصطلاح عروضی) افزودن سببی بر فاعلاتن است و این عمل متکلفانه را توسیع گویند و فاعلاتن را که به توسیع فاعلییاتن شود موسع خوانند. (از المعجم ص 101)
