جدول جو
جدول جو

معنی موزه نهادن

موزه نهادن
(کَ / کِ دَ)
قرار دادن موزه، از پای برآوردن و به کناری نهادن موزه، کنایه از ترک سفر کردن و اقامت نمودن باشد. (برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
- موزه نهادن و کفش خواستن، کنایه از ترک سفر کردن بود. (از انجمن آرا) :
چون ز ابرام لبم دست ملک فارغ شد
گفت بختم خنکا موزه بنه کفش بخواه.
انوری.
اما ظاهراً شاهد فوق به معنی تعجیل در رفتن باشد نه اقامت کردن. (شرح مشکلات دیوان انوری چ سیدجعفر شهیدی ص 487 و 488)
لغت نامه دهخدا